عاشقانه های مادر و دختری ...

بیست ماهگی عشقم

خیلی وقته ننوشتم و خیلی خاطرات بودند که دلم میخواست ثبت بشن اما فرصت نشد امروز آوینا بانوی من یه دخمل ناز و شیطون بیست ماهه اس. تازه چند وقته شروع کرده به گفتن کلمات. حرف زدنش هم مثل بقیه مراحل رشدش دقیقه نودی بود و منو سکته داد تا شروع کنه این روزا صبح تا ظهر مهد میره و با وجود اینکه از همه کوچولوتره به همه زور میگه و با جیغ جیغ حسابی کار خودشو راه می اندازه توی خونه خرابکاری میکنه و بعدم با افتخار نشون میده و میگه من من یعنی من این شاهکار رو خلق کردم و ما دیگه دلمون نمیاد بهش حرفی بزنیم علاقه عجیبی داره که موقع غذا خوردن غذای خودشو ول کنه و توی غذای باباش شریک بشه... قاشقشو مثل بیل میندازه توی غذای باباش و میل میکنه. باب...
13 شهريور 1396
1